نیستان یخی



 

تیغ به خفیه میخورم آه نهفته میکنم گوش کجا که بشنود ناله زار خامشان

 

دیگه چن وقته ناراحت نمیشم؛ یعنی خیلی ناراحت میشم.

خب خیلی سخته بخوای هر روز فکرا کلیشه ای رو تو بشقاب فی زنگ زده

میل کنی ولی اینم مثل چیزا دیگه برام عادی شده 

نه عادت نکردم بهش فقط بی تفاوتم اون خنده متمایل به چپ صورتم رو بهش نشون میدم

تصمیم گرفتم یکم بدتر بشم،در واقع بدتر نفس بکشم.

شاید همه چی عوض بشه ولی فکر نمیکنم به نفع من باشه یا حداقل این یکی ابدی میمونه

شاید هیچوقت خودمو نشناسم ولی فراموش نمیکنم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ما عاشق دلداده ء بی عنوانیم! دکوراسیون آبی میز کار ... مجموعه دستورالعمل های اداره کتابخانه های عمومی کشور جشنواره فرهنگی هنری پرتال ورود به کلاس های مجازی دبیرستان آینده سازان نوستالژی این روزای من ... ارتفاع سکوت نفسیّات